پاپریک

جایی برای کتاب و ناوابسته‌ی هر جایی

پاپریک

جایی برای کتاب و ناوابسته‌ی هر جایی

بنیان

 

                 از پیش‌ترها هرازگاهی از کتابی سخن می‌رفت و بسیاری از چاپ -و در مواردی حتی از نوشته شدن یا ترجمه‌ی- آن متعجب می‌شدند و بر این ماجرا، سایه‌ی تنبلی کتاب‌خوان شاید همانقدر گسترده بود که اطلاع‌نارسانی.

تازه‌های نشر، بسیاری، در جایی معرفی نمی‌شده و برای همیشه به کنج کتابفروشی‌ها یا انبارها ‌می‌رفته‌اند و قدیمی‌ترها نیز که طبعا باید در کتابشناسی‌ها و مانند این‌ها جایی می‌داشته‌اند، گاهی از یاد برده شده‌اند. تجربه‌های کم، ولی گرانقدر صورت‌گرفته در زمینه‌ی کتابشناسی معمولا -نه به دلیل کم‌کاری گردآورنده، که به دلیل کمبود مستندات یا در دسترس نبودن نسخه‌ای از کتابی- کامل نبوده و افزون بر این، در بسیاری موارد، از دسترس کتاب‌خوان به دور بوده‌اند؛ گاهی نیز خواننده، خود را از مراجعه به چنین منابعی بی‌نیاز دیده و یا این مراجعه را به هر دلیل، از جمله جدی نبودن کار خود، پرزحمت و بی‌ارزش انگاشته است. باری، تنبلی کتاب‌خوان بود و اطلاع‌نارسانی؛ یکمی را، به خودی خود، چاره‌ای نبود و بنیان پاپریک، کوششی بود برای یافتن کلیدی بر قفل دومی ـو قطعا نه کم‌تاثیر بر یکمی، اگر که گشوده می‌شد.

پاپریک را جایی گذاشتیم برای شناساندن کتاب و پاسخ دانایی به جستجوی کتاب‌خوانی در پی کتابی یا نوشته‌ای؛ دیگر کارهای شدنی در راهی که پاپریک به آن می‌رود، همه بسته به یاران آن خواهد بود و رایشان و یاریشان. 

 و ... می‌شد که برای این کار، روزهایی را به انتظار قالب و طراحی مناسب، سرویس‌دهنده‌ی کارآمد و بسیار چیزهای دیگر نشست و می‌شد که به راه افتاد و در میان راه، ‌آرام آرام، آن را به شایسته‌ی خود نزدیک کرد؛ دومی را برگزیدیم.

...نوبت شماست. کتابی را بشناسانید یا سراغ کتابی یا بودنش را بگیرید؛ حتما کسی، جایی، منتظر است برای خواندنش یا پاسخ دادنش. بنویسید.

 

نظرات 4 + ارسال نظر
پیمان پنج‌شنبه 4 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 20:41 http://peyman59.blogsky.com

سلام
خوشحالم که به عنوان اولین نفر در وبلاگ شما نظر می دهم.
کار بسیار خوبی را شروع کرده اید و فکر میکنم کمی سخت. چون خود شما باید پیشتاز باشید. امیدوارم بعدها بتوانم در مورد کتاب های مورد علاقه ام اطلاعاتی کسب کنم و یا درباره کتابهایی که خوانده ام چیزی نوشته و پیشنهاد خواندن آن را به دیگر دوستان بدهم.
موفق باشید.

سپینود یکشنبه 7 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 07:36

عاقبت جوینده یابنده بود!
فقط دارم فکر می‌کنم از کجا شروع می شه...از معرفی‌کننده یا تقاضادهنده. اگر از تقاضادهنده باشه که نیاز به معرفی‌ ِ گسترده داره که به این سمت هدایت بشن...خلاصه دست شما درد نکنه.

ساسان م. ک. عاصی جمعه 19 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 03:08 http://pandopan.persianblog.com/

کار فوق‌العاده‌ایست (کلی هیجان‌زده شدم. البته امیدوارم درست فهمیده باشم که اینجا می‌شود دنبال کتاب بود و اگر کسی دنبال کتابی بود، راهی نشان داد. این‌طور، یاد وقت‌هائی می‌افتم که نصف شهر را دنبال کتابی از این مغازه به آن زیرزمین می‌روم و گاهی پیدا می‌کنم و از این گذر کلی کتاب دیگر هم می‌بینم که می‌شود گاهی به کسی که دنبالش است نشان داد) (راستش دلم می‌خواهد همین اول سلامی، زود از رد "مومو"ی انده بپرسم که جائی نبوده پی‌اش نگردم!!!)
باز هم ممنون به خاطر این ایده و کار خوب.
سرخوش باشید و پیروز، امیدوارم.

رضا جمعه 19 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 22:29

ساسان جان خوشحالم که همین اول سلامی سراغ عشقتو گرفتی؛ خوب می‌تونم این خبر خوبو بهت بدم که من دو تا از این کتاب دارم؛ تلفنمو برات میل می‌زنم؛ باهام تماس بگیر که هماهنگ کنیم که تو یکیشو صاحب شی!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد